En
سفرنامه دماوند اولی ها
پنج شنبه 1 مهر 1400
    
بازدید: 2950
    

سفرنامه دماوند اولی ها (جبهه ی جنوبی) تیرماه 1400

 

 

 سرپرست برنامه: محمد رازقی نژاد

 

به قلم محبوبه خداپناه

 

 گروه دماوند اولی ها

 

 

 برای اولین بار واژه ای که در ذهنمان می آید  دماوند اولی هاست ... این واژه خیلی خوب درخاطرمان هست یعنی همه گروه برای اولین بار قرار است در قلب دماوند قدم بگذارند و همین باعث شد  خود را  روز به روز برای صعودی مملو از انرژی آماده کنیم. این کلمات هر روز به ذوق دیدنش در ذهنمان تکرار می شود .رینه ،گوسفند سرا، بارگاه سوم، آبشار یخی و...

جلسات توجیهی یکی پس از دیگری  در 26 دی و 17 بهمن ماه 1399 برگزار شد  و سرانجام گروه دماوند  اولی‌ها شکل گرفت. تمرینات انفرادی گروه پس از جلسات توجیهی آغاز گشت و اولین برنامه تمرینی گروهی 3 اردیبهشت ماه 1400 صعود به قله دراک بود پس از صعود دراک، قله بل، سبلان و سیچانی و برد آتش نیز صعود شد و حالا گروه آماده صعود به دماوند است!

تاریخ 29 خرداد ساعت  10:36 دقیقه صبح از طرف آقای رازقی نژاد پیامی در گروه ارسال شد مبنی بر اینکه  تاریخ حرکت گروه اول دماوند اولی ها 13 تیرماه است دل در دلمان نبود تا بالاخره روز 13 تیر ماه فرا رسید ساعت  7:10 دقیقه بعد از ظهر حرکت از دروازه قرآن می شود محل دیدار و اتصال دل های دماوند اولی ها  دیدن چهره های آشنا و مشتاق همنوردان اولین و مهمترین توشه سفر هست آنقدر همه یک دل و صمیمی و خوشحالند که سر از پا نمی شناسند .

 

 شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاریم  و روز دوم قبل از ساعت 8 صبح از جاده پر پیچ و خم هراز وارد جاده رینه می‌شویم و دماوند شگفت انگیز رو به روی ما آغوش می‌گشاید اقتدار وعظمت را به وضوح می‌شود از وجودش حس کرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بگشاي دل و ديده به ديدار دماوند

وز هر چه بجز اوست دمي ديده فروبند

آراسته تا گردان،گيسوي دلاويز

افراشته تا گردون، بالاي برومند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

وارد رینه می‌شویم مردی سخاوتمند و بزرگ‌دل بنام آقا مسعود انسانی شریف از دیار رینه در منزلش منتظر ماست حال و هوای با صفای خانه‌اش همه را به وجد می آورد از بالکن منزلش نظاره‌گر خط الراس دوبرار می‌شویم که در روبروی آن دیو سپید دماوند زیبا ست. بعد از ظهر همان روز در روستای با صفا رینه چرخی زدیم  و از محل قرارگاه کوهنوردی رینه بازدید کردیم و شب را در منزل با صفای آقا مسعود با آرامش سر بر بالین گذاشتیم و خود را برای رفتن به دل دماوند زیبا آماده کردیم.

فردا صبح زود به عزم وادی کوهستان کوله‌ها را برمی‌چینیم و سوار بر لندرور می‌شویم و به سمت گوسفند سرا می‌رویم. گوسفند سرا انتهای مسیر ماشین رو است و از آنجا به بعد برای حمل کوله های سنگین از قاطرهای مهربان کمک می‌گیریم  و با کوله‌هایی نسبتا سبک در پشت سر محمد رازقی نژاد سرپرست  با اقتدار و فروتن گروه به راه می افتیم .

 

 

در شیبی نسبتا ملایم در ارتفاع 3030 متر از گوسفند سرا شروع به پیمایش می کنیم در حاشیه مسیر دشت شقایق های زیبا دلبری می کنند به راهمان ادامه می‌دهیم گاهی خستگی بدر می کنیم و از مناظر بی نظیر دماوند زیبا لذت می بریم تا به اولین مقصد ما که بارگاه سوم در ارتفاع4200 است می رسیم. مهمترین نقطه میعاد و آمادگی برای صعود و بازگشت از صعود...

در بارگاه سوم عزیزانی از جنس عشق و محبت منتظر ما هستند بی شک از جان و دل برایمان مایه گذاشتند آقا ایرج معانی که با فروتنی و صبوری در لحظه لحظه ما را همراهی کردند آقا پیمان آشپز پر انرژی کمپ و آقا جعفر که با صبوری در صعود ما را همراهی کردند و برایمان قوت قلب بودند.

 

 

در آن ارتفاع، قله سیمگون دماوند ما را فرامی‌خواند به هم هوایی و لذت بردن از طبیعت لحظات را سپری می‌کنیم و شب را به امید صعودی دلپذیر سر بر بالین میگذاریم  قرارمان ساعت 4 صبح بیدار باش هست و ساعت 5 گروه آماده و سرحال صف می بندد  و به سوی مقصود حرکت می کند هد لامپ‌ها مسیر راه را روشن و تابناک می کنند نرم و آهسته و مطمئن گام برگام‌های سرپرست  می‌گذاریم و با دم و باز دم هایی مکرر و عمیق با هوای پاک کوهستان می آمیزیم و همنفس با نسیم صبحگاهی بالا و بالاتر می رویم  در مسیرهای پاکوب از کنار تخته سنگ های آذرین می‌گذریم دامنه های پرشیب را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاریم و پس از ساعاتی به آبشار یخی می رسیم  آقای رازقی نژاد سرپرست گروه  دلسوزانه و با صبوری هوای تک تک افراد گروه را دارد... نرم و آهسته گروه را به پیش می برد آنقدرها بالا می رویم که گاه نفس یاریمان نمی‌کنند و گاه توان جسمانی فرو می‌کاهد...

استراحت‌های بموقع و منظم ریزه خواری‌ها و آب نوشیدن‌های مکرر و بیشتر از همه دم و باز دم‌های عمیق حال خوب را بر می‌گرداند و گام‌ها را مصمم‌تر می کند قرارمان این است همه با هم صعود کنیم بنابراین تا جای ممکن از یاری و همراهی یکدیگر دست نمی‌کشیم بوی "گازهای گوگردی" نوید رسیدن به قله را می دهد.

 

 

تپه گوگردی را پشت سر می گذاریم بوی صعود نزدیک و نزدیک تر می شود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ای دیو سپید پای در بند

ای گنبد گیتی ای دماوند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ضرباهنگ قلب‌هایمان کوبنده‌تر می شود و چشم‌ها و قدم‌هایمان بی قرار...

 دماوند با آغوشی پر از عشق در استقبال گروه ماست در ورودی قله محمد رازقی نژاد به رسم تبریک صعود ایستاده همه در آغوش قله هستند لبریز از عشق و هیجان یکدیگر را به آغوش می‌کشند بغض‌ها و اشک‌ها و لبخندها سرازیر می‌شود همراه با حس اشتیاق و غرور ملی وصف نشدنی و لذت‌بخش و غرق در شادی و سرور صعودمان را بر بلندای بام ایران زمین تبریک می‌گوییم.

و عکس‌هایی به یادگار در کنار یکدیگر ثبت می‌کنیم زودتر از آنچه که دلمان بخواهد عزم بازگشت می‌کنیم  و قله دماوند را به امید دیداری دوباره با دلتنگی ترک می کنیم.

 

 

توانایی‌های محمد رازقی نژاد در تصمیم گیری‌ها ستودنی است و هماهنگی‌های همنوردان و دوستان عزیز همچون زیبا خانم، آقا جعفر، آقا علیرضا و آقا حسام به همنوردان بی نظیر بود کوهستان این معبد عظیم و آرامش بخش ما را در راهی قرار می دهد که از خودخواهی و منیت دور شویم و به اصل انسانی خود سرشت و پاکی برگردیم.

فرود دل انگیز را با سرقدمی آقا جعفر شروع می کنیم به پیمایش، در مسیر بازگشت هم بارها می ایستیم و آب می‌نوشیم و از لذت یک صعود موفق سرشار می شویم. حوالی ساعت 5 به  بارگاه سوم می رسیم آقا ایرج و آقا پیمان در چادر غذا خوری منتظرمان هستند و به استقبالمان می آیند بعد از صرف عصرانه و شام به چادرهایمان می‌رویم و با آرامش سر بر بالین می‌گذاریم و شب ما را به طلوع و روزی دیگر در ارتفاعات دماوند می‌رساند صبح با صدای آواز خواندن مهدی بیدار می شویم زیپ چادرها را که باز می‌کنیم همه جا را ابر فرا گرفته منظره ای فوق العاده زیبا و دلنشین در روبروی ماست. دوستان مشغول گرفتن آخرین عکس‌های یادگاری هستند. تعدادی کیسه ‌خواب‌ها را پوشیده و به همان حالت ایستاده‌اند و با مناظر پشت سر عکس می‌گیرند. گویی هیچ کس دوست ندارد این لحظات تمام شود اما کم کم عزم رفتن می‌کنیم چادرها را جمع می‌کنیم کیسه بارها را به قاطربان مهربان می‌سپاریم و با کوله‌های نسبتا سبک راهی گوسفند سرا می‌شویم و در مسیر از صدای آواز خواندن مهدی لذت می‌بریم به دشت شقایق های زیبا می‌رسیم و آخرین عکس‌های یادگاری دماوند را درکنار هم ثبت می‌کنیم.

 

  و حوالی ساعت 12 ظهر به گوسفند سرا می‌رسیم و به امید دیداری دوباره به سمت شیراز حرکت کردیم و با استقبال گرم دوستان در شیراز صفحه خاطرات دماوند اولی های تیرماه 1400 بسته شد.

 

  نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
shirane مستانه قنبری 2/7/1400
عالی بود دلم خواست
shirane صمد مهمان دوست 2/7/1400
با احترام صمد مهمان دوست هستم.بابای ایلیاد.خودم نویسنده هستم وتا کنون چند کتاب از من منتشرشده.سالها ادبیات درس داده ام و انشاهای بسیاری را دانش آموزانم برایم خوانده اتد ویراستار هم هستم و.کتاب های بسیاری را ویرایش کرده ام.وقتی سفرنامه دماونداولی ها را خواندم، شگفت زده شدم.از نثر روان، رسا و لحن صمیمی و مهربان نوشته لذت بردم.، دوباره ان را خواندم و با نگاه یک ویراستار به ان نگریستم. بارها میان عبارت های زیبا، درست و صادقانه به شوق امدم.گاهی در دلم می گذشت که خانم محبوبه خدا پناه، استعداد نویسندگی دارد.و عبارت های بعد این‌گمان مرا به ایمان تبدیل می کرد.این متن به جز اینکه برخوردار از فضایی دوستانه و گروهی است، نگارش ان هم حرفه ای ست. ومن اجازه می خواهم تولد یک‌نویسنده را به همه گروه گرامی و به خودم و به فرهنگ‌و ادب این سرزمین شادباش بگویم.متن ها و نوشته و کتاب های بی شماری را ویرایش کرده ام اما کمتر متنی را به تن درستی و رسایی و صمیمیت وتکنیک درست نوشتن همانند این سفرنامه بی عیب‌و شیوا دیده ام.برای ایشان ارزوی ادامه این راه را دارم و امادگی خودم را برای همراهی با ایشان در این مسیر اعلام می دارم. دیگراینکه از جو دوستانه و ضفای همه دوستان همنورد که پسرخودم هم یکی از اعضاست افتخار می کنم و این را از شیوه با صفای جناب آقای دکتر‌محمد رازقی نژاد که تجربه‌و دانش خویش را دستمایه کار خود قرار داده می دانم به ایشان درود می فرستم وا رزوی سلامت و بهروزی برای ایشان دارم.وقتی به عکس ها نگاه می کنم، همه شما را همچون فرزندان خود می دانم‌ برای همه تان آرزوی پیروزی ودستیابی به آرمان ها یتان را دارم. با احترام و ارادت.صمد مهمان دوست.دوم مهرماه ۱۴۰۰ شیراز
shirane نسترن 2/7/1400
بسیار عالی و زیبا بود😍😍😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️
shirane فاطمه 2/7/1400
چقدر زیبا و استادانه سفرنامه را نوشتی، از خوندش لذت بردم. براتون آرزوی موفقیت دارم.
shirane نورالایمان خارکش     2/7/1400
چه قلم زیبایی با اینکه تا حالا نرفتم ولی حال و هواش رو حس کردم
shirane بهاره 2/7/1400
بسیار عالی و دلنشین ، با لحنی صمیمی و قابل تصور ، خواننده اشتیاق پیدا میکنه با کوهنوردان همسفر باشه
shirane زهرا معرف 3/7/1400
از خانم محبوبه خداپناه نهایت تشکر را دارم ، که به زیبایی و شیوایی ، تمام خاطرات سفر زیبا و به یاد ماندنی ما را ، برا همیشه مکتوب کردند.